مینویسم تا عشق

مینویسم یا مرگ یا توئه دیوونه

مینویسم یادت منو میسوزونه

مینویسم اینو که خدا میدونه

به خدا میمیرم برنگردی خونه

مینوسم گریه مینویسی دریا

مینویسم آدم مینویسی حوا

مینویسم برگرد مینویسی فردا

مینویسم با تو مینویسی تنها

مینویسم تا عشق مینویسم تا تو

مینویسم هستم تا قیامت با تو

نمیدونم چمه

دنیام پر از غمه

تو رفتی من بی تو تنها شدم

ولی تو بی من، هستی با همه

دلم برات تنگ شده، بی معرفت کجایی؟

همه حرفات، نکنه دروغ بوده باز اون همه؟

چیزایی که میگفتی و ...

بیخیالش، فقط ...

نمیدونم چمه ...

یکی رفت و

یکی موند و

یکی از غصه هاش خوند و

یکی برد و

یکی باخت و

یکی با قسمتش ساخت و

یکی رنجید

یکی بخشید

یکی از آبروش ترسید

یکی بد شد

یکی رد شد

یکی پابند مقصد شد

تو اما باش

خدا اینجاست

همه جا هستی

در نوشته هایم

در خیالم

در دنیایم

تنها جایی که باید باشی و ندارمت

در کنارم است

انسان های ساده را احمق فرض نکن

باور کن خودشان نخواستند هفت خط باشند

عده کمی زندگی می کنند

مابقی فقط زنده ایم!

به دلتنگی هایم دست نزن!

این تنها چیزی است که از تو دارم

هوا اتصالی کرده!

هی یه نفر میشه، هی دو نفر میشه

قربون خدا بشم

هوای همرو داره...

سخت میترسیدم از اینکه من از نژاد شیشه باشم و شکستنی، او از نژاد جاده باشد و رفتنی ...

آری روزها گذشت و همان شد...

او رفت و من شکستم!

حساب و کتاب دنیا را که ورق میزدم از فرمول عدالتش خوشم آمد

هرچیزی رو بگیری که پشتش آه و التماسه

یه چیزی رو باید بدی که اسمش

"تقاصه"

هوا بارانیست ولی شیشه چرا بخار نمیگیری؟

نترس ، رفت

دیگر اسمش را رویت نمینویسم

میگی مهم نیست اما تو تنهایی همش باهاش حرف میزنی

میگی مهم نیست ولی بعضی اوقات دست میره رو شمارش که زنگ بزنی...نزنی

میگی مهم نیست اما دلت می خواد بازم بهش فکر کنی

میگی مهم نیست اما تا بهش فکر میکنی اشک تو چشات جمع می شه

میگی مهم نیست اما دلت واسه صداش و خنده هاش حتی دعواهاتون لک زده

میگی مهم نیست اما شبا تا صبح خوابت نمیبره

همش با خودت میگی ینی داره چی کار میکنه؟

میگی مهم نیست ولی میدونی چقد مهمه

میدونی دوسش داری پس نگو مهم نیست

بگو مهمه

اما نیست!

می دونی درد چیه؟

اینه که نه حق خواستن داری

نه توان فراموش کردن

بد ترین حس دنیا اینکه بدونی کسی که خیلی دوسش داری

به همون اندازه یکی دیگه رو دوس داره!

من دلم گرم تو بود

تو سرت گرم دلم

وقتی اکسیژن ازت بدش میاد و دوس نداره بیاد پیشت

وقتی باد حوصله ات رو نداره که از کنارت رد بشه

وقتی پنجره از دستت شاکیه که چرا هر روز کنارش میشینی، اشک میریزی و روزشو خراب می کنی

وقتی قلبت هم پشتتو خالی کرده

وقتی دلت از همه چیز و همه کَس گرفته

وقتی دیگه تو نه، زندگی از تو خسته شده

چی کار میکنی؟...